گشت و گذار در چهارباغ های اصفهان
آبروی زنده رود از دیده ام ریزد بخاک
خاطر افسرده هرگه یاد اصفاهان کند
وری از یاران و محرومی زسیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق خدا آسان کند 1
در اواخر قرن هفدهم میلادی/ دوازدهم هجری، میرزا رکن الدین مقیم کاشان نامه ای به دوست خود در اصفهان نوشت گویای دلتنگی خویش برای شهر اصفهان، لذت بودن در کنار دوستانش و گشت و گذار در خیابان چهارباغ. در پاسخ، آقا منصور سمنانی برای او نامه ای فرستاد که راهنمای او برای گردش در اصفهان و گشت و گذار در بازارها، باغها و دیدار مردمان شهر بود. در این نامه، او تأکید کرد که میرزا رکن الدین باید شهر را به ترتیبی که او توصیه کرده ببیند و به هیچ وجه از آن منحرف نشود. نگاشته شده به نثر و نظم، این راهنما برای آن بود که دلتنگی میرزا رکن الدین را با تصوری از گردش در اصفهان و دیدن مکانها و افراد مختلف در زمانهای تعیین شده رفع کند2.
اما این نامه چه چیزی درباره فضاهای شهری اصفهان و به ویژه فعالیت و تجربه راه رفتن در شهر را آشکار می کند؟ خانم کاترین بابایان در کتاب اخیرش این نامه را راهنمایی برای آموزش ادب مدنیت با توجه به زمینه همجنسگرایی در اصفهان قرن هفدهم که هنجارهای رفتاری و مذهبی ترویج داده شده توسط دولت صفوی را زیر سوال می برد، توضیح داده است. در این نوشتار برآنم که بر فعالیت راه رفتن و گردش در شهر به مثابه ایده طراحی شهری تأکید کنم که در قلب این اکتشاف شهری و مواجه ی فردی با شهر در نامه ی آقا منصور سمنانی است (تصویر ۱).
محققان اخیرا به جنبه های فضایی اصفهان صفوی پرداخته و نشان داده اند که چگونه، علاوه بر جایگاه اصفهان به مثابه یک شهر سلطنتی و پایتخت پارسی-شیعی صفویان، طراحی شهری اصفهان زبان فضایی جدیدی برای فعالیت های روزمره ی ساکنان اصفهانی به وجود آورد. خیابان چهارباغ یکی از این فضاهای شهری بود که اصفهان را از شهرهای مشابه اش در قرن هفدهم متمایز می کرد (تصویر ۲). علاوه براستفاده از طرح چهارباغی برای طراحی باغها در اصفهان، نام چهارباغ همچنین برای این خیابان درختکاری شده (به طول ۱۶۵۰ متر) که با سردر باغها و جوی های آب روان و باغچه ها تزیین شده بود به کار برده شد. این خیابان مسیری بین دو باغ سلطنتی جهان نما و هزار جریب و برای گردش عموم مردم آزاد بود. گرچه سیر تطور طرح چهاربخشی از باغ به خیابان چهارباغ کاملا مشخص نیست، توصیفات و تاریخهای معاصر حکایت از تأثیر این فضای جدید شهری بر پویایی اصفهان اوایل مدرن و تجربه زیسته ی ساکنان این شهر دارد.
برای جاودان ساختن میراثش، صدر اصفهانی دستور به تألیف مدایح الحسینیه (در ستایش حسین) یا تذکره ی باقی داد که در واقع مجموعه ای بود از اشعار شاعران معاصر در مدح او و تلاشهای معماری و مرمتی او در اصفهان و شهرهای دیگر. جدای از ماهیت تمدیحی این اثر، شعرهای جمع آوری شده در این مجموعه تجربه های حسی و لذتهای جمعی که مردم اصفهان دراین چهارباغ های جدید و بناهای مجاور تجربه کردند را آشکار می کند. شاعران این خیابانها را فضاهایی پر از هیاهو و آمد و شد پیر و جوان در طی روز و شب توصیف کرده که نشاط و لذت این بهشت زمینی را تجربه می کنند. حتی در یک مورد، شاعر به وضوح نشاط، سرزندگی و آبادانی اصفهان را به وجود چهارباغ های صدر اصفهانی در شهر نسبت می دهد (تصاویر ۶ و ۷).
به خاطر موقعیت مکانی، چهارباغ های طوقچی و فتح آباد بیشتر در بافت اقتصادی، مذهبی و شهری ادغام شده بودند. درحاشیه چهارباغ فتح آباد مدرسه مریم بیگم و حمام خواجو در سمت شرقی و باغ تکیه در سمت غرب، ما بین دروازه حسن آباد و خواجو، قرار گرفته بودند. ازدروازه خواجو خیابان پهن تر شده و چهار خط درختکاری حدود راهها را مشخص می کنند. در سمت شرقی مدرسه خواجو، عمارت حاجی حسین، و باغ برج و در سمت مخالف حمام بیستون، کوشک باغ و باغ رمضانعلی دیده می شوند. سه حوض خواجو، رمضانعلی، و باغ برج عناصر آبی هستند که برای این چهارباغ طراحی شده اند.
طول چهارباغ طوقچی تقریبا هم اندازه چهارباغ امین آباد بود. براساس نقشه روسی، چهارباغ طوقچی خیابانی مستقیم با ساختمانهای متقارن در دو سمت، حوضهایی در مقابل سردر باغ ها و ساماندهی شده با خطوط درختان است. مسجدی درون باغی به اسم بابا سوخته و طراحی بنایی مشخص نشده در این باغ با باغ قورخانه قرار گرفته در آنسوی چهارباغ مطابقت دارد. در نقشه، پل طوقچی، قورخانه، عمارت کوچه خانه، باغ کوچه خانه، باغ چارسو، باغ مسجد بابا سوخته، حوض چهارباغ، دروازه طوقچی و بازار طوقچی دیده می شوند.
علی رغم مشابهت های صوری و اسمی با چهارباغ صفوی، چهارباغ های صدر اصفهانی بر روی مسیرهای موجود و قدیمی شهر ساخته شدند، روی محوری که به دو دروازه قدیمی و پیشاصفوی شهر ختم می شد. این محور ایجاد شده توسط چهارباغ ها در مسیر خود نقاط تاریخی صفوی و پیشاصفوی شهر را به هم متصل می کرد. این محور همچنین به صورت بصری و نمادین بر جایگاه اصفهان در شبکه اقتصادی، مذهبی و سیاسی جدید قرن نوزدهم ایران تأکید می کرد. علاوه بر باغ ها —بازارها، مدارس، مساجد، سقاخانه ها، غیره –در کنار این چهارباغ ها هویتی غیر پادشاهی و شهری به این خیابانها داد. به جای میدان، در این زمان خیابان و فعالیت آشنای اجتماعی راه رفتن (سیر و گردش در خیابان) برای گسترش و بازسازی سرزندگی شهری اصفهان برگزیده شد.
[1] آقا منصور سمنانی، "دستورالعمل سیر اصفهان،" نگاشته شده در اواخر قرن هفدهم میلادی، چاپ شده در فرهنگ ایران زمین، (تهران، ۱۳۵۰)
[2] این رقعه به عنوان نمونه ای از شهرآشوب دسته بندی شده است، شیوه ای ادبی به نظم و نثرکه به توصیف مردمان، اشیاء و محیط مصنوع در شهرها می پردازد.